دیدگاه و پیشنهاد اسلام در مورد نیاز جنسی چیه؟
سوال:
دیدگاه و پیشنهاد اسلام در مورد نیاز جنسی چیه؟
جواب:با سلام
اسلام دینی است که تکامل و تعالی را برای انسان میخواهد و چگونگی آنرا حرکت در جاده اعتدال معرفی میکند و از افراط و تفریط نهی میکند چرا که اگر حالات درونی انسان معتدل باشد به طغیان نمیکشد، طغیان همواره ارمغان افراط یا تفریط است، وقتی نفس طغیان میکند مشکل میتوان جلوی او را گرفت، چاره ایناست که نگذاریم کارش به طغیان کشد میپرسید چگونه؟
در حل این مسئله سه مرحله هست گاهی بعضی از دوستان از همان ابتدا آخرین مرحله را انتخاب میکنند و این مشکل را حل نمیکند و بیشتر اوقات تنها نقش مسکن را دارد نه دارو، حال فهرستی از آن را به ترتیب عرض میکنم:
در اسلام قبل از هر چیز بر نگاه انسان به دنیا تکیه شده ، اینکه برای چه زندگی میکنیم؟ آیا ما زندگی میکنیم صرفا برای اینکه لذت ببریم از آنچه داریم یا آنچه سعی در بدست آوردن آن میکنیم ؟ و آیا هرلذتی درلذات مادی خلاصه میشود؟ برای چه ازدواج باید کرد؟ آیا دلیل ازدواج صرفاً لذائذ جنسی است؟ اینها سوالاتی است که باید برای ما حل شود و تا اینها حل نشود هیچ نعمت و لذتی به انسان آرامش نخواهد داد حتی اگر همه چیز برایمان فراهم باشد ، بالعکس اگر اینها حل شد آنگاه رمز و راز زندگی را یاد گرفتهایم و دراینصورت در هرشرائطی باشیم آرامش خود را تحصیل خواهیم کرد و تنها دراینصورت است که چیزهایی از قبیل ازدواج یا غیره میتواند مفید و آرامش بخش باشد ، خداوند به واسطه انبیاء به ما میآموزد که دنیا و لذتهای آن ارزش استقلالی ندارد بلکه پلی است و گذرگاهی که باید از آن عبور کرد و به لذت جاودانه در سرای دیگر رسید که سرای بقاء است و مرگ ناپذیر ، دراین نگاه همه دنیا و لذائذ آن زمینه و واسطهای هستند برای گذر از عالم تعلق و لذا صاحب این نگاه نسبت به آنچه در دست ندارد و تحصیل آن برایش ممکن نیست افسوس نخورده و افسرده نمیگردد بلکه صابر است و میداند که این صبر نیز راه حیات ابدی او را هموار میکند هرچند از تمام آنچه که دراختیار دارد و برایش موجود یا از راهی مشروع قابل تحصیل است به نحو احسن استفاده میکند برای تأمین زندگی ابدی و بینهایتش و اما اگر نگاه انسان به دنیا استقلالی باشد یعنی لذات این دنیا هدف و انگیزه اوشود نتیجهاش این خواهد بود که اگر لذتی را از دست بدهد رنج میکشد و افسرده میگردد و حتی اگر همه امکانات هم برای او فراهم باشد باز هم به آرامش نمیرسد چراکه دنیا و لذات دنیا محدود است درحالی که فطرت انسانی بینهایت طلب است و به دنبال لذت لقاء وجودی میگردد که حدی و نهایتی ندارد و تا به آن وجود نرسد آرام نگیرد .انسان به هرچه در این دنیا برسد اگر خدا در دلش نباشد احساس خلأ میکند و اگر خدا در دل او باشد به نداشتن هیچ لذتی افسرده نشده و شکست نخواهد خورد . در روایات ما از معصومین آمده است که:« مؤمن همانند کوهی است استوار که هیچ تندبادی توان از جای کندن اورا ندارد.» یعنی به سبب ایمان و عقیده و نگاهی که به دنیا و لذائذ آن دارد آنچنان صبر و استقامتی پیدا میکند که شرائط سخت روزگار نمیتواند او را از مسیر اصلیاش خارج کند ، داستان یوسف و زلیخا را شنیدهاید؟ چه چیز باعث شد که یوسف با همه آن شرائط ناهنجار پاک بماند و عزتش را حفظ کند؟ خداوند این داستان را در قرآن کریم آورده است تا ما درس و الگو بگیریم.
واما مرحله دوم اینکه هرگز نباید موجبات تحریک غریزه جنسی را ایجاد کرد ، ایجاد این تحریکات اراده را سست میکند و نتیجهاش تسلیم شدن است ، نگاه به صحنههای تحریک آمیز مثل برخی فیلمها و یا ... ، خواندن بعضی کتابها و داستانهای تحریک کننده ، گفت و شنودهای آلوده و تحریک آمیز ، حتی پوشیدن بعضی از لباسها مخصوصا لباسهای تنگ و چسبان ، حتی وقتی حمام میرود نباید زیاد به اندام خود نگاه کند مخصوصا اگر اندام زیبایی هم داشته باشد و مخصوصا به اعضاء تناسلی ، و به طور کلی از هر چیزی که میتواند غریزه جنسی را تحریک کند باید پرهیز کرد ، اگر قلب و ذهن انسان به این امور مشغول نباشد و در عوض به مسائل مهمتری بپردازد غریزه جنسی آرامتر خواهد بود و او را آزار نخواهد داد و به عبارتی تعدیل میشود لذا کنترل آن آسانتر میشود . اگر این مسائل رعایت نشود این غریزه به افراط کشیده میشود و کنترل آن مشکل میشود به حدی که حتی اگر شخص دارای همسر هم باشد باز هم مفید نخواهد بود مگر کم بوده و هستند متاهلین فاسد ، اگر قرار باشد انسان جلو خود را باز بگذارد و هر نگاهی را و هر گفت و شنودی را و هر خواندنی را برخود جائز بداند و دائم در حال تحریک جنسی بسر ببرد به همسر خود نیز اکتفاء نخواهد کرد و دل او هر از چندگاهی به دنبال کسی خواهد بود .اما مرحله سوم و آن اینکه اگر دو مرحله قبل رعایت شود نیاز جنسی مسیر طبیعی خود را مییابد و به حد اعتدال میرسد اینجاست که این مرحله کارساز و مفید خواهد بود و آن ازدواج است به هردو صورتش، البته تا آنجا که مقدور باشد اصل براین است که ازدواج و همسری دائم انتخاب شود چراکه فوائد و برکاتی در همسری دائم وجود دارد که هرگز در نوع موقت آن وجود ندارد، اما به هر حال در شرائط خاص که ازدواج دائم میسور نباشد مثل اینکه ممکن است افرادی باشند که بخاطر مشکلات اقتصادی یا غیره نتوانند به ازدواج دائم موفق شوند در چنین شرائطی اسلام ازدواج موقت را پیشنهاد کرده است که درعین اینکه بیشرط و قاعده نیست بلکه اصولی دارد اما نسبت به عقد دائم شرائط کمتر و آسانتری دارد البته گفتنی است که در بسیاری از موارد رعایت شرائط نمیشود و همین عدم رعایت شرائط باعث میشود که این حکم الهی در نظر بسیاری منفور جلوه کند و این گناه بزرگی است که رفتار افراط آمیز افراد باعث نفرت از دین شود که در پیشگاه الهی بایستی پاسخگو باشند.
درپایان تاکید میکنم که ازدواج وقتی مفید خواهد بود که دو مرحله قبل رعایت شود و الا نیاز جنسی بصورت کاذب و به افراط کشیده میشود و ازدواج هم نمیتواند انسان را به مقصود برساند اما اگر رعایت شود و احساس این نیاز به حد اعتدال برسد اگر شرائط ازدواج فراهم شود مفید خواهد بود و اگر فراهم نشود تحمل آن آسان بوده و انسان را به اضطراب نمیکشاند.