سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ندای فطرت

چرا نماز مسافر شکسته است؟ با توجه به اینکه الان مسافرتها خیلی را

چرا نماز مسافر شکسته است؟ با توجه به اینکه الان مسافرتها خیلی راحت هست و دیگه مشکلی مثل قدیم نیست.

با سلام

بگذارید یک توضیحی در اینجا عرض کنم برای همه سوالهایی از این قیبل که جواب همه آنها یکی است؛ البته پاسخ به این سوال نسبت به مخاطبین فرق میکند، باید دید مخاطب ما مسائل اعتقادی برایش حل شده است یا خیر؟ ، به نظر ما کسی که مسائل اعتقادی برایش حل نشده نباید به مسائل فقهی بپردازد چون راه مطمئنی برای آن نخواهد یافت و نتیجتاً به بیراهه خواهد رفت و بایستی ابتدائاً مسائل اعتقادی او حل شود، توضیح آنکه؛ دین ما از دو بخش اعتقادی و دستوری (تعبدی) تشکلیل شده، در بخش اعتقادی بایستی با کمک دلائل عقلی مسائل را حل نمود؛ مانند وجود خداوند، صفات او، حجیت کلام او و وجوب اطاعت از او جل جلاله و امثال اینها واما بخش عملی و دستوری آن بر بخش اعتقادی تکیه دارد مانند یک زنجیری که دانه‌های آن به هم وابسته است و به همین جهت به بخش عملی دین تعبدی هم گفته میشود، بعنوان مثال وقتی ما در بخش اعتقادی ثابت کردیم که خدایی هست که تمام کمالات را بصورت بی‌نهایت داراست، حکیم است و فرامین او همواره از روی حکمت است ولو اینکه ما حکمت آنها را ندانیم ولی میدانیم که هیچ امری را بی‌حکمت نفرموده است و نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که اوست که سزاوار پرستش است و سزاوار است که از او اطاعت کنیم، آنگاه وقتی در بخش عملی ثابت شد که خدا به فلان مسئله امر فرموده ما باید اطاعت کنیم ولو اینکه ندانیم باصطلاح حکمت آن چیست ولی همین که کلّی آن را در بخش اعتقادی (در مباحث صفات الهی) فهمیده‌ایم که هر چه از سوی خداست خیر است و موجب کمال نهایی بشر و حکم او بی‌حکمت نیست کافی است که آرامش یافته او را اطاعت کنیم و نمیشود به صرف اینکه حکمت فرمانی را نمیدانیم آن را به کناری بی‌اندازیم. این اطاعت کورکورانه هم نیست بلکه آگاهانه است چرا که ما دلیل بر اطاعت را در بخش اعتقادی ثابت کرده‌ایم و براین اساس هرچه از خدا به ما رسد اطاعت میکنیم. اطاعت کورکورانه آنست که شخص اطاعت کند از کسی که سزاوار اطاعت نیست و دلیل قطعی بر اطاعت او نداشته باشد.

اساساً آنچه باعث نیاز بشر به وحی و شریعت آسمانی است همین است که نمیتواند حکمت هر چیزی را درک کند و سوالات زیادی در این زمینه هست که عقل بشر از آن عاجز است مثلا اینکه چگونه  باید نماز خواند؟ در هر رکعت چند رکوع یا چند سجده باید رفت؟ چه مقدار ذکر واجب است گفته شود؟ در یک روز چند بار باید نماز خواند؟ هر نمازی چند رکعت باید خواند؟ صبح را باید دو رکعت خواند یا بیشتر یا کمتر؟ ووو

 

چرا گوشت خوک حرام است؟ یا چیزهای دیگر؟ درحالی که اگر ضرری هم داشته باشد با پیشرفت علوم قابل علاج است؟

با سلام

در مورد این سوال هم بایستی به پاسخ سوال قبل مراجعه کنید به اضافه اینکه هر علمی یک محدوده و قلمروی دارد، همچنین ابزاری مخصوص به خود را، و اینطور نیست که با هر علمی هر سوالی را بتوان جواب داد و هر مسئله‌ای را با آن حل کرد، همانطور که با دانش مکانیک نمیتوان خیاطی کرد یا با آن مسائل فلسفی را حل کرد و یا بالعکس، همینطور دست یابی به احکام شریعت از قلمرو علوم بشری خارج است و لذا دست و پا زدن در این علوم برای دست‌یابی به احکام دینی بی‌ثمر خواهد بود، برای همین است که بشر نیازمند به فرستادن انبیاء و وحی الهی است، و لذا دست‌یابی به احکام شرعی تنها از راه وحی قابل اثبات است و فقه ما هم متکفل همین است که با تحقیق در کلام وحی (قرآن) و کلام مفسر آن (کلام معصوم) به احکام شرعی دست پیدا کند، حال اگر به حکمی رسید که بیان شده است ولی حکمت بالخصوص آن بیان نشده باشد نمیتوانیم از آن صرف نظر کرده و کنار بگذاریم بلکه چون کلام خدا و حجت خداست میپذیریم، البته حکمت برخی از احکام را، آن هم برخی از حکمت‌ها را پیامبرخدا و ائمه هدی بیان فرموده‌اند لکن اینطور نیست که حکمت هر کدام را که ندانستیم بایستی کنار گذاشته و بدان عمل نکنیم! در اینگونه موارد همین که میدانیم پیامبراکرم یا امام معصوم حکم را بیان کرده‌اند، برای ما حجّت خواهد بود. بله حجیت کلام پیامبر و ائمه را به کمک دلائل عقلی ثابت میکنیم (در بخش اعتقادی)، ولی بعد از آنکه ثابت شد کلام آنها حجت است دیگر هرچه فرمودند می‌پذیریم ولو فلسفه و علت آن را ندانیم. از خود ائمه ع نیز روایات بسیاری هست که ما را به این مطلب توصیه و تاکید فراوان کرده‌اند در مقابل کسانی که میخواستند احکام الهی را با ذهن و تجربه بشری بدست آورند، از باب مثال اینکه فرموده‌اند: ان دین الله لایصاب بالعقول؛ یعنی احکام الهی را نمیتوان با ذهن بشری بدست آورد، این کلام معصوم است، همان معصومی که شما اورا قبول دارید و به کلام او استناد میکنید، آیا میتوان در مقابل او ایستاد و گفت که چون من علت حکم تو را نمیدانم پس عمل نخواهم کرد!!

نکته دیگری که گفتنی است اینکه احکام الهی بیانگر رابطه اعمال ما با جهان دیگر است نه صرف ضرر و زیان این دنیایی آن به عبارتی وقتی میگوید فلان عمل حرام است یعنی این عمل در زندگی ابدی تو تاثیر منفی خواهد داشت نه اینکه صرفا برای دنیای مادی تو مضر است و رابطه دنیا با آخرت رابطه‌ای نیست که با علوم تجربی بدست آید که قلمرو این علوم صرفا جهان ماده است گو اینکه در تشخیص نفع ضرر مادی نیز کمتر یقین بدست میدهد و گاه پس از چند دهه یا کمتر معلوم میشود که فلان نظریه علمی اشتباه بوده حال تکلیف کسانی که به آن عمل کرده‌اند چه میشود، کسی جواب گو نیست! گو اینکه نهایتاً یکی از ضررها را مثلا کشف کردند از کجا که ضررهای دیگری در آن نباشد که در آینده معلوم خواهد شد و تنها خداست که با علم بینهایتش احاطه کامل و بی‌خطاء به همه اشیاء داشته و دارد و علم او زمان بردار نیست که نیاز به گذشت زمان و تجربه کردن و آزمون و خطا داشته باشد پس چرا به او اعتماد نکنیم؟!

امیدوارم پاسخ رو گرفته باشید ان‌شاءالله

 

با سلام

شبهه‌ای که برای من پیش امده اینه که چرا آقایون میتونند تا 4 همسر به صورت عقد دائم داشته باشند (با رعایت عدالت) و میتونند بی‌نهایت همسر صیغه‌ای داشته باشند ولی یه خانومی که در عقد دائم مردی هست تعدد زوج‌ها شاملش نمیشه؟ حتی اگه در زمان صیغه غیر دائم باشد نمیتواند با مرد دیگری ازدواج کند؟

در حدیثی خواندم: تعدادی خانوم به حضرت علی علیه السلام عرض مینمایند چرا مردان میتوانند چند شوهر داشته باشند ولی خانومها نمیتوانند.حضرت علی علیه السلام فرمودند: چون اگر زنی شوهرانی داشته باشد مشخص نمیشود فرزند متعلق به کیست. قبلا درزمان امام علی علیه السلام این شبهه توسط این امام عزیز رفع شده بود و هنوز  (DNA)دی ان ای و خیلی چیزهای دیگر کشف نشده بود ولی الان با توجه به پیشرفت علم میشه تشخیص داد فلان فرزند متعلق به کدوم آقاست .شاید امام جوابی بر طبق زمان خودشان داده باشند و برای آن زمان آن جواب کافی بوده و اگر الان این سوال از طرف من از ایشان میشد جوابی قاطع میدادند. ولی آیا فقه ما آنقدر پویا هست و ایا جوابی قاطع برای این سوال وجود دارد؟

به پاسخهای بالا مراجعه کنید، اگر در آنها دقت کنید نباید این مسئله باعث شبهه و تزلزل ایمانی شما بشه نهایت اینه که سوالی است که جواب آن را ان‌شاءالله هنگام ظهور آقامون امام زمان عج از خودش خواهیم گرفت.